در زمان ما شایع شده است که می گویند خیال ها و آرزوهای خوب داشته باشید، تا به خواستههای خود دست یابید. گرچه این سخن اجمالا درست است اما برخلاف آنچه افراد سطحی نگر پنداشته اند، به این معنا نیست که اگر کسی چیزی را آرزو بکند و به آن فکر کند حتما به آن خواسته دست می یابد. در اینجا برای فهم درست و عمیق این سخن، لازم است که به چند نکته اشاره کنم:
نکته اول این است که اجزای جهان پیوسته در حال جذب و دفع اند و هیچ لحظه ای نیست که جهان و اجزای جهان بدونِ جذب و دقع باشد؛ اما در جذب و دفع، خیال ها و آرزوهایی که ما آنها را در ذهن خود می پرورانیم تاثیر قاطع و حتمی ندارند؛ یعنی -به اصطلاح اهل حکمت- خیال های خوب و آرزوهای افراد علتِ نامه برای تحققِ آنها نیستند .
به بیان دیگر، این طور نیست که آرزوهای خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها به طور حتمی، موجب تحقق و وقوع آنها شوند؛ بلکه اگر از منظر اهل حکمت بخواهیم این موضوع را تحلیل کنیم، باید بگوییم که آرزوهای خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها به اصطلاح، مقتضی برای تحقق آنها است و مقتضی وقتی اثرگذار است که مانعی برای تاثیرگذاریِ مقتضی وجود نداشته باشد.
ابتدا لازم است قاعده "مقتضی و مانع" را با یک مثال توضیح دهم تا موضوع روشن شود. به عنوان مثال، برای روشن شدنِ آتش و روشن ماندنِ آتش باید اکسیژن و سوخت موجود باشد؛ اما اکسیژن و سوخت علت تامه و علت قطعی برای روشن شدن و روشن ماندن آتش نیست بلکه مانع نیز نباید وجود داشته باشد. به عنوان مثال، وزیدن باد شدید مانع روشن شدن و روشن ماندنِ اتش است.
قاعده مقتضی و مانع در مورد خیال ها و آرزوهای افراد برای جذب آنها و تحقق آن ها، صادق است؛ یعنی انسان با خیال های مثبت و حرکت در مسیر آنها در صورتی که مانعی قدرتمند و شکست ناپذیر در میان نیاید به خواسته های ممکنِ خود می رسد؛ اما اگر مانعی قدرتمند و شکست ناپذیر وجود داشته باشد انسان به آروزها و خیال هایی که در سر می پروراند و در مسیر آن حرکت می کند نمی رسد. پس از منظر اهل حکمت، خیال های خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها و حرکت در مسیر آن ها، مقتضی برای تحقق آن خیال ها و آرزوها است اما خیال های خوب علتِ قطعی برای تحقق آن ها محسوب نمی شوند.
نکته دوم که لازم است یادآوری شود این است که مقصود از جذبِ خواسته ها با خیال های مثبت این است که ما با خواسته ها و آرزوهایمان از نظر امواج، هماهنگ باشیم تا آن ها را جذب کنیم و آن ها نیز جاذبِ ما باشند. در فیزیک کوانتوم ثابت شده است که همه چیزها علاوه بر وجود ذرهای و مادی، دارای موج نیز هستند و آنچه در جذب ها و دفع ها تاثیرگذار است موج هایِ هرچیز است.
نکته سوم این است که از منظر عرفانی، هرکسی که در جهان زندگی می کند دارای حقیقت و حدّی معنوی است که این حدّ و این حقیقتِ معنویِ پیش از تولدش در هستی بوده است و بعد از مرگ نیز باقی می ماند . این حقیقتِ معنوی دارای استعدادهایی است.
استعدادهای هر حقیقتِ معنوی از طریق جذب اموری که متناسب با استعدادهایش و سبب شکوفاییِ استعدادیش است تحقق پیدا می کند و آنچه متناسب با استعدادهایش نیست جذبِ او نمی شود و او نیز نمی تواند آن ها را جذب کند؛ و البته، پارامترِ زمان نیز در جذب و دفع امور نباید نادیده گرفته شود؛ یعنی ممکن است ما استعداد جذب چیزی را در حال حاضر نداشته باشیم، اما به فرض، فردا یا یک ماه بعد، یا یکسال بعد، یا ده سال دیگر استعداد جذب آن را داشته باشیم. از حقیقت و حدّ معنویِ هرکس و استعدادهایِ آن در اصلاح عارفان به عین ثابته تعبیر می شود.
https://t.me/alishalchiannazer
درباره این سایت